حجتالاسلام و المسلمین محمد حسینزاده عضو هیئت علمی و استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)
اصطلاحنامه معرفتشناسی یکی از آثار تولیدشده در مرکز دائرةالمعارف علوم عقلی اسلامی، وابسته به مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) است. این مرکز در راستای فراهم آوردن زمینه تدوین دائرةالمعارف معرفتشناسی اسلامی، روشن ساختن ساختار اصطلاحات آن و تعیین جایگاه هریک از اصطلاحات، به تدوین اصطلاحنامه معرفتشناسی پرداخته است. در این اثر، اصطلاحات معرفتشناسی در قالب ردههای کلی این رشته ساماندهی و روابط نموداری اصطلاحات (اعم و اخص، مرجح و نامرجح و اصطلاحات وابسته) و مشترکات لفظی شناسایی و معرفی شده است. همزمان با انتشار ویراست دوم این اثر و رونمایی از آن در بیستودوم آذر 1397، گروه معرفتشناسی دائرةالمعارف علوم عقلی اسلامی، مصاحبهای را با حجةالاسلام و المسلمین محمد حسینزاده عضو هیأت علمی و استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، عضو شورای علمی و ناظر اصطلاحنامه معرفتشناسی به شرح ذیل ترتیب داده است.
ابتدا تعریفی از علم معرفتشناسی ارائه بفرمایید.
بهتر است معرفتشناسی را به مسئله تعریف کنیم. ما در حوزه دانشهای متعدد، همچون الهیات، دینشناسی، فلسفه اخلاق و... با گزارههایی مواجهیم؛ مثل اینکه «خدا موجود است» و... . ما بر اساس معرفتشناسی خود درباره این قضایا قضاوتهایی داریم و مثلاً میگوییم: قضیه «خدا موجود است» صادق و نقیض آن کاذب است. در اینجا ممکن است بپرسند: شما بر اساس چه معیاری، دستهای از قضایا را صادق و دستهای دیگر را کاذب دانستید؟ اینجاست که بحث از مسئله معیار ـ یعنی معیار صدق و کذب ـ مطرح میشود. تعریف صدق، حامل صدق، امکان اتصاف علوم حضوری به صدق و کذب، تقسیم علم به حصولی و حضوری، و تقسیمات و ویژگیهای هریک و نیز منابع معرفت انسان، از دیگر مسائل معرفتشناسی است.
در اینجا اگر بخواهیم تعریفی از معرفتشناسی ارائه دهیم، تعریفی به مسئله است؛ یعنی میتوان گفت معرفتشناسی، دانشی است که درباره این مسائل بحث میکند.
جایگاه این علم را در میان علوم انسانی اسلامی چگونه ارزیابی میکنید؟
اتخاذ هر رویکرد علمی در هر دانش، به مبانی معرفتشناختی و روششناختی وابسته است و هرگونه تحقیق و پژوهش در معرفتهای گوناگون بشری، بر سه دانش منطق، معرفتشناسی و روششناسی مبتنی است. لذا هرگونه پارادایم به معنای ساختار ذهنی را رد میکنیم و آن را نسبیتگروی یا سوبجکتیویسم میدانیم؛ اما پارادایم به معنای مبنا، امری ضروری و انکارناشدنی است. هر معرفتشناسی خاص، هستیشناسی خاصی را در پی دارد و از ترکیب اینها با انسانشناسی، روششناسی و ارزششناسی، مجموعهای از تفکر بشری به دست میآید که نظریههای علمی ما را سامان میدهد. کسی که در معرفتشناسی آمپریست باشد، در حوزه هستیشناسی فیزیکالیست خواهد بود که این مسئله در روانشناسی و جامعهشناسی و اقتصاد و فلسفة اقتصاد و تعلیم و تربیت، دیدگاههای طبیعتگرایانه را به دنبال خواهد داشت. لیبرالیسم حاکم در حوزه اخلاق و فلسفه اخلاق، برگرفته از انسانشناسی و هستیشناسی خاص است و همه اینها پیامد معرفتشناسی خاص شمرده میشود. نظریههای مطرح در اقتصاد، سیاست، حقوق و... روبنایی است از آن مبانی؛ زیرا چنانکه در حوزه تکوین، نظام علیت برقرار است، در حوزه دانشها و قضایا هم بین پارهای از قضایای خاص، رابطهای علّی وجود دارد. مثلاً برای نتیجه گرفتن حدوث عالم، باید از حد وسط «تغیر» عالم استفاده کرد و حد وسط دیگری این نتیجه را نمیدهد و این رابطه علیت را در بین مبنا و بنا نیز میبینید. لذا ما در تمام حوزهها و نظریههای علوم انسانی، جای پای این مبانی را میبینیم و در رأس این مبانی، مبانی معرفتشناختی وجود دارد.
گاهی سؤال میشود که: آیا هستیشناسی مقدم است یا معرفتشناسی؟ البته هستی بر معرفت مقدم است و علم هم متعلَق میخواهد و واقعیت باید متعلَق آن باشد؛ اما معرفتشناسی بحث معرفت تنها نیست، بلکه معرفتشناسی است؛ این شناخت هستی، حتی بر روششناسی و منطق هم مقدم است.
معرفتشناسی چه نقشی در فرایند تحقق تمدن نوین اسلامی و الگوی پیشرفت دارد؟
زمانی میتوانیم تمدن اسلامی را پیاده کنیم که ابتدا علوم انسانیِ اسلامی داشته باشیم. در حوزه علوم انسانی اسلامی زحمت زیادی کشیده شده، اما هنوز جایگزین آن روند غالب لیبرالیستیِ حاکم بر فضای علمی نیست. یکی از مبانی تمدن اسلامی و سبک زندگی اسلامی، علاوه بر مبانی ارزشی و انسانشناختی، مبانی معرفتشناختی است. تأثیر این دیدگاه معرفتشناختی که افزون بر حواس ظاهری، عقل را نیز یکی از منابع مهم معرفت بداند و نقش شهود و علم حضوری را برجسته کند و اصلاً فطرت انسانی را طبق یک معنا بر علم حضوری به ساحت اقدس الهی تطبیق دهد تا بر اساس آن، همه گرایشها و معرفتها فطری شوند، در شکل گرفتن تمدن اسلامی انکارناشدنی است. در مقابل هم تأثیر دیدگاه حسگروانه در نفی چنین جامعه مدنیای چشمگیر است. در این زمینه باید به نقش عوامل غیرمعرفتی و گرایشها هم توجه کرد.
نقش و جایگاه اصطلاحنامه معرفتشناسی در توسعه این دانش و در پژوهشهای مربوط به این رشته علمی چیست؟یکی از کارهای بسیار مهمی که در اصطلاحنامههای مرکز صورت گرفته، تعیین روابط اصطلاحات و مشخص کردن جایگاه هر اصطلاح و در نتیجه، ترسیم نمودار درختی اصطلاحات آن علم است. شاید بتوان گفت این کار در حوزه دانشهای بشری بینظیر است. در واقع این یک نقشه راه است و بر اساس آن میتوان پایههایی را بنا کرد و کاخ عظیم معرفت بشری را بر آن استوار ساخت. با این کار، تحول کیفی و کمّی بسیار گسترده و کمنظیر در معرفتشناسی رخ داده است و این کار با نمونههای مشابه در غرب قابل قیاس نیست. به یاری خداوند با تدوین دائرةالمعارف این علم، انقلابی در رشد و تکامل معرفتشناسی، بهویژه معرفتشناسی اسلامی شاهد خواهیم بود.
یکی از اهداف تدوین اصطلاحنامه، زمینهسازی برای تدوین دائرةالمعارف بوده است. نقش این اصطلاحنامه را در تدوین دائرةالمعارف چگونه ارزیابی میکنید؟
به عنوان مقدمه باید به سیر کار انجامشده اشاره کنم. ابتدا هر رشته علمی کار اصطلاحیابی را آغاز کرد که کار بسیار دشواری بود و دشواری کار معرفتشناسی چندین برابر سایر علوم مینمود. آن علوم برخلاف معرفتشناسی، اصطلاحات مستقر و مشخصی داشتند. در معرفتشناسی برای یافتن اصطلاحات، دشواریهای فراوانی داشتیم. برای این کار از بین بیش از 10000 اصطلاح در حوزههای مختلف علوم عقلی اسلامی، با صرف وقت بسیار، حدود 1800 اصطلاح معرفتشناسی به تصویب رسید و جایگاه آن مشخص شد. در مرحله بعد هم هر اصطلاح به منابع معتبر و حتیالامکان درجه اول مستند گردید. هدف از این کارها، تدوین دایرةالمعارف معرفتشناسی است. به نظر میرسد این اصطلاحنامه به مقالهنویسان دایرةالمعارف کمک بسیاری خواهد کرد.
ویرایش دوم کتاب اصطلاحنامه چه ویژگیها و تفاوتهایی در مقایسه با ویرایش قبل دارد؟
ویرایش اول این اصطلاحنامه هم کار ارزشمند و بزرگی بود؛ اما در آن ویرایش، تمرکز بیشتر بر تصویب اصطلاحات و تعیین روابط آنها و ترسیم نمودار درختی بود. در ویرایش دوم تأکید بر تقویت و اعتبار مستندات اصطلاحات، بهویژه اصطلاحات لاتین و بررسی مجدد روابط اصطلاحات است. این کار بینظیری است و ما مشابهی برای آن سراغ نداریم. وقتی گزارشی به دکتر لگنهاوسن دادیم، ایشان نیز اظهار داشتند که تبیین ارتباط اصطلاحات به صورت منطقی ضمن یک درختواره، در غرب سابقه ندارد. امیدواریم شاهد کارهای مشابهی در حوزههای معرفتشناسی دینی، معرفتشناسی عرفانی و... از مرکز دایرةالمعارف علوم عقلی اسلامی باشیم.
تاریخ 1397/09/20