برگزارى دورههاى آموزشى
رفع نیازهاى علمى و مهارتى در مواردى كه نیروى متناسب با نیازهاى مركز در جامعه علمى وجود ندارد یا، زمینه استفاده از آنها فراهم نیست یا، استفاده از آنها مستلزم هزینه و زمانى بیشتر از تربیت نیروى مناسب است.
تــــعداد دورههــا: |
2 دوره |
تعداد دانشپژوههان: |
هر دوره بین 20 تا 25 نفر |
تعداد واحدهاى درسى: |
هر دوره بین 80 تا 100 واحد درس و كارورزى تحقیق |
تعداد دورهها: |
2 دوره |
تعداد دانشپژوههان: |
هر دوره 15 تا 25 نفر |
تعداد واحدهاى درسى: |
هر دوره 50 واحد |
طول زمان هر دوره: |
چهار ترم تحصیلى |
تعداد دورهها: |
2 دوره |
تعداد دانشپژوههان: |
هر دوره 5 تا 10 نفر |
تعداد واحدها: |
هر دوره 20 واحد |
طول زمان هر دوره: |
دو ترم تحصیلى |
تعداد رشتهها: |
5 رشته (فلسفه دین، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست، فلسفه حقوق، فلسفه علم) |
تعداد دورهها: |
هر رشته 2 دوره |
تعداد دانشپژوهان: |
هر دوره 5 تا 10نفر |
تعداد واحدها: |
هر دوره 20 واحد |
طول زمان هر دوره: |
هر دوره، دو ترم تحصیلى |
هر محقق 4 واحد در طول 2 سال تحقیق براى مركز وهر كارمند حداقل 4 واحد، كه با توجه به نیاز قابل افزایش است.
مجموعاً 8 تا 15 واحد درسى در طول 5 سال خدمت
ـ هر مدیریت در طی2 سال مدیریت 4 تا 8 واحد
5 نفر در حد دكترا و فوق تخصص در كل هدف اول
لازم به ذكر است به جز آموزش عرفان و منطق و بورسیه كه دورهاى طولانى و تمام وقت است سایر آموزشها، آموزش محدودتر و در ضمن خدمت خواهد بود.
همه موارد فوق مربوط به هدف اول است امّا زمان اجراى آن ممكن است در برخى موارد، همان زمان هدف دوّم باشد مثلاً اگر در نگارش فرهنگنامهها با كمبود نیرو احساس شود اجراى آموزشهایى لازم خواهد شد آنها در اهداف دوم و سوّم نیز قابل استفاده است.
ویژگى این دوره:
ایجاد دو دورة آموزشى و پژوهشى پیشرفته عرفان اسلامى با حدود هشتاد واحد آموزشى و پژوهشى، در حكمت متعالیه، عرفان نظرى، عرفان عملى، عرفان ادبى، عرفان تطبیقى (با شریعت و عرفانهاى شرقى و غربى)، معرفت شناسى، فلسفه عرفان، مبانى عرفان، با پیشبینى همه ابعاد لازم در عرفان اسلامى و با كنترل دقیق از جهت رعایت كامل موازین شریعت (كتاب، سنت و عقل) از امورى بىسابقه در حوزههاى علمیه و دانشگاههاى كشور است.
واحدها، سرفصلها و تجارب به دست آمده در این بخش از فعالیتِ این مركز قابلیت الگو قرار گرفتن در سایر مراكز آموزشى و پژوهشى دارد.
تشكیل این دورههاى آموزشى، پژوهشى، علاوه بر رفع نیازهاى دائرةالمعارف براى اولین بار، آموزش عرفان اسلامى در حوزه علمیه را به صورت كلاسیك ایجاد كرده است و زمینههاى رشد درست عرفان اسلامى و جلوگیرى از سوء تفاهمها و انحرافات احتمالى را فراهم مىسازد.
حجم كار انجامشده:
دوره نخست تربیت محقق اسلامى از سال تحصیلى 83ـ82 با تصویب هیأترئیسه مؤسسه آغاز گردید. شرح وضعیت دوره مذكور به بیان زیر است:
لازم به ذكر است كه اكثر دانشپژوهان پایاننامه خود را تكمیل نمودهاند و در حال آمادهسازى براى دفاع مىباشند. با توجه به اینكه این دوره جزو دورههاى مصوب آموزش عالى براى مؤسسه نبوده است، مقرر گردید پس از دفاع از پایاننامه مدرك اتمام دوره كه معادل كارشناسى ارشد مؤسسه مىباشد به آنها داده شود. این گواهى صرفاً در مؤسسه داراى این اعتبار است لازم به ذكر است مركز با دانشپژوهان عرفان همكارى خواهد كرد كه در صورت امكان با همین پایاننامه از مدرك رسمى حوزه برخوردار شوند.
دوره دوم تربیت محقق عرفان اسلامى با 17دانشپژوه از سال تحصیلى 86ـ85 آغاز گردید. ویژگىهاى این دوره مانند دوره اول تربیت محقق عرفان مىباشد. شرح وضعیت دوره به بیان ذیل است:
ó ویژگى و اهمیت دوره تربیت محقق منطق:
قابل توجه است كه با توجه به اینكه منطق ابزارى براى بحثهاى عقلى (فلسفى، كلامى، اصولى و عرفانى) است و اهمیت ویژه آن در معرفتشناسى صرفاً در سالهاى اخیر مورد توجه قرار گرفته است در حوزههاى علمیه، انگیزه كمترى براى آموزش تخصّصى منطق وجودداشته و بهمین دلیل، حوزه علمیه با كمبود جدى متخصص در منطق روبروست، این مركز پس از شروع به كار فرهنگنامه منطق، متوجه این مشكل شد و براى رفع نیازهاى پژوهشى خود در صدد برآمد تا دورهاى تخصصى در منطق برگزار كند تا آنجا كه ما اطلاع داریم برگزارى دوره تخصصى منطق در حوزهى علمیه قم بىسابقه است.
ó حجم كار انجامشده:
طرح آموزش مدیریت براى مسئولین مركز جزو برنامههاى پیشبینى شده در سال87 است كه در صورت تصویب بودجه به اجرا در خواهد آمد.
در راستاى ارتقاء سطح علمى و مهارتى كتابداران مركز طرح آموزش كتابدارى براى سال87 پیشبینى شده است كه مقرر گردید با هماهنگى معاونت ادارى مالى و كتابخانه مؤسسه این طرح به اجرا درآید.
با توجه به اینكه در برگزارى این دورهها از برترین و برجستهترین اساتید متخصص در عرفان اسلامى و منطق استفاده شده است، مركز در كنار برگزارى این كلاسها با هماهنگى سمعى و بصرى مؤسسه اقدام به ضبط صوتى ـ تصویرى و یا صوتى كلاسها و تهیه لوح فشرده از تدریس اساتید نموده است. این مجموعه كه در نوع خود مجموعه كم نظیر و قابل استفادهاى است علاوه بر این كه مورد استفاده دانشپژوهان و پژوهشگران مركز مىباشد، براى كلیه دانشپژوهان رشتههاى عرفان اسلامى و منطق قابل استفاده خواهد بود و تا به حال نیز استقبال خوبى از آن شده است.
با توجه به اینكه برخى از واحدهاى درسى متن مشخصى نداشتند جزوات و متون آموزشى با همكارى برخى از اساتید براى این امر تهیه شده است كه مىتواند براى دیگر پژوهشگران نیز قابل استفاده باشد. ضمنا برخى از این متون در دورههاى بعدى نیز قابل استفاده است
ردیف | دروس | استاد | ردیف | دروس | استاد | |
1 | عرفان شعرى و ادبى | رمضانى | 11 | عرفان نظرى (تمهید القواعد) | یزدانپناه | |
2 | فلسفه اسلامى | عبودیت | 12 | عرفان نظرى (تمهید القواعد) | مهندسى | |
3 | معرفتشناسى | حسینزاده | 13 | عرفان نظرى (تمهید القواعد) | رمضانى | |
4 | تاریخ عرفان اسلامى | یزدانپناه | 14 | عرفان نظرى (فصوص الحكم) | یزدانپناه، مهندسى، رمضانى | |
5 | فلسفه اسلامى | رمضانى | 15 | فلسفه عرفان | انزلى | |
6 | فلسفه اسلامى | عشاقى | 16 | عرفان و شریعت | یزدانپناه | |
7 | فلسفه اسلامى | نائیجى | 17 | فرق صوفیه | خسروپناه | |
8 | مبانى عرفان اسلامى | اسحاقنیا | 18 | مكاتب عرفان غیراسلامى | فنایى | |
9 | زبان تخصصى | جلیلى، موسوى، فنایى | 19 | عرفان ادبى | اسماعیلى | |
10 | عرفان عملى | رمضانى |
ردیف | دروس | استاد | ردیف | دروس | استاد | |
1 | منطق قدیم | ملكیان | 6 | روش تحقیق | قراملكى | |
2 | منطق قدیم | علیزاده | 7 | فلسفه منطق قدیم | سلیمانى | |
3 | منطق جدید | نبوى | 8 | تایخ منطق | سلیمانى | |
4 | تاریخ منطق | نبوى | 9 | آیین نگارش | ژرفا | |
5 | فلسفه منطق غرب | نبوى |
ردیف | عنوان جزوه | استاد | صفحات |
1 | درآمدى بر تاریخ عرفان اسلامى | یزدانپناه | 60 |
2 | سیرعرفان نظرى و كتابشناسى عرفان | یزدانپناه | 54 |
3 | اصالت وجود | عبودیت | 45 |
4 | تطابق عوالم | عبودیت | 42 |
5 | تشكیك | عبودیت | 28 |
6 | مبحث حركت | عبودیت | 16 |
7 | اتحاد علم و عالم و معلوم | عبودیت | 22 |
8 | بررسى موضوعاتى از فلسفه | عشاقى | 57 |
9 | شكاكیت و نسبیتگرایى | حسینزاده | 32 |
10 | عرفان شعرى | رمضانى | 9 |
11 | مباحث نفس | نائیجى | 50 |
12 | درسنامه فلسفه عرفان | انزلى | 63 |
13 | كتابشناسى فلسفه عرفان | انزلى | 6 |
14 | تاویل عرفانى | یزدانپناه | 60 |
15 | دروس عرفان نظرى | یزدانپناه | 367 |
بررسى ختم ولایت در مكتب ابن عربى
محمد یونس برهانى
چکیده
تحقیق حاضر (بررسى ختم ولایت در مكتب ابن عربى) در پى واكاوى ختم اولیاء در مكتب ابن عربى است، ختم اولیاء یكى از موضوعاتى است كه در عرفان از جایگاه ویژه برخوردار است. در ساختار مباحث عرفانى، ولایت به عنوان قاعدهى آن به شمار مىآید. و ابن عربى در این زمینه باب تازه اى را گشوده است به نحوى كه بعد از او ختم ولایت، یكى از موضوعات دامنه دار عرفانى گردیده است.
در این نوشته سعى بر این است كه به صورت روشن آراء ابنعربى بیان شود و آراء دیگران كه در باره آراء وى بیان شده تحلیل گردیده و در نهایت تفسیر مورد قبول ارائه شود.
هدف، روشن شدن حقیقت ختم ولایت است كه به دور از افراط و تفریط مورد بررسى واقع شود تا وجودمان را در پرتو نور ولایت قرار داده گامهاى بعدى را استوارتر برداریم.
تحقیق حاضر در چهار فصل تنظیم شده است: فصل اول كلیات، فصل دوم چیستى ولایت، فصل سوم بررسى حقیقت خاتمیت و ارتباط آن با ولایت و در فصل چهارم مصادیق ختم ولایت در مكتب ابن عربى همراه با جمعبندى و نتیجهگیرى آورده شده است.
اعیان ثابته در عرفان اسلامى
اصغر نوروزى
چکیده
اعیان ثابته یكیاز آموزه هایبنیادین در عرفان اسلامیو به تعبیر دیگر یكیاز دستاوردهایاندیشه عرفانیدر سیر تاریخیآن میباشد. اهمیت آن را میتوان در همپوشیو ارتباط تنگاتنگ مباحث آن با بحث هایالاهیاتیمهمیمثل علم حق تعالیو اختیار انسان دانست.
این نوشتار بر آن است با بررسیاین آموزه در متون اولیه و درجه اول عرفانیبه تبیین و توصیف آن بپردازد. پیشینه اعیان ثابته خصوصاً قبل از ابن عربى، تعریف و نحوه چینش آنها از مباحث مقدماتیاین نوشته میباشد.( این آموزه در عرفان اسلامیبعد از ابن عربیمطرح شده است. ابن عربیبه طور مفصل و واضح، البته پراكنده و بدون نظام، به این مبحث به لحاظ اثباتیو ثبوتیپرداخته است.) بررسیادله عقلى، نقلیو شهودیاعیان ثابته، رابطه آن با مقام ذات، تعین اول، تعین ثانى، اسماء حق و تعینات خلقیبخش میانیو طولانیتر این مقاله و احكام و ویژگیهایاعیان ثابته از جمله: عدمیبودن، عدم مجعولیت، ازلیت، ابدیت و ثبوت علمیآن بخش مهم تر آن میباشد. بخش پایانیآن نیز بررسیعلم حق تعالیو مسئله اختیار به عنوان دو دستاورد مهم این آموزه میباشد.
تأكید میكنم در این مختصر از هر نوع پیش داوریدر مورد این آموزه پرهیز شده است و رویكرد غالب تبیین و توصیف بوده است. امید است این نوشتار بتواند دریچه ایبرایورود به مباحث مهم الاهیاتیمثل جبر و اختیار و علم حق تعالیاز نگاه عرفانیباشد و بر غنایمباحث كلامیو فلسفیدر این حوزه ها افزوده شود.
تجدد امثال در مکتب ابن عربى
رسول باقریان
چکیده
معرفى کامل وهمه جانبهى تجددامثال در مکتب ابن عربى با ارائهى تعاریف مختلف تمثیلى و احصاء ویژگیها ونیز طرح زمینههاى کشفى این مسأله از جمله رویکردهاى این نوشتاراست. این ویژگیها عبارتند از خلقت عرفانى، آنى بودن خلقت، آفرینشهاى متعدد،توالى خلقتها، ثابت عرفانى،تکرار ناپذیرى،جهان شمولى،اشتمال بر همه مراحل طولى، استکمال،حرکت در عالم، عظمت ادراکى و ادراک شهودى. بر اساس همین ویژگیهاى اساسى این دیدگاه با نظریات مشابه همانند حرکت جوهرى صدرا مقایسه میشود.تبیین مستند و مستدل این مسأله با عنایت به مبانى عرفانى آن در دو حوزهى معرفت شناختى وهستى شناختى رویکرد دوم این نوشتار میباشد.در نهایت بررسى تحلیلى دو مطلب در تجدد امثال یعنى ایجاد و اعدام ونیز استکمال و همچنین ارتباط آن با برخى مسائل فلسفى که منجر به ارائه دیدگاهى نوین در مورد آنها میشود رویکرد پایانى این نوشتار میباشد.
بررسى تطبیقى بین امامت و ولایت شیعى و انسان کامل از دیدگاه محىالدین
محمود جوادى والا
چکیده
این رساله در واقع یک نوع امامت پژوهى با رویکرد عرفانى محسوب میشود، و در آن سعى شده است که امامان شیعه(علیهم السلام) به عنوان انسانهاى کامل حقیقى، که بالاترین مقامات عرفانى را دارند، معرفى شوند، در مقابل افکار وجریانات منحرف و گاه مغرضى که سعى دارند امامان شیعه(علیهم السلام) را نه به عنوان انسان کامل، بلکه به عنوان علماى ابرار امت اسلامى، که کمالات فوق مادى مثل ولایت تکوینى و قدرت تصرف در کائنات یا علم نامحدود یا عصمت و... را ندارند، معرفى کنند.
در این رساله ضمن تبیین حقیقت امامت و ولایت از دیدگاه مکتب تشیع، صفات و ویژگیهاى امام ، خصوصا صفاتى که ناظر به بعد الهى و عرفانى آن ذوات مقدس میباشد، آورده شده است. و در ادامه به بحث انسان کامل از منظر ابن عربى پرداخته شده است، و ضمن بیان اهم صفات و ویژگیهاى انسان کامل ، همه آن صفات بر صفات و ویژگیهاى امامان شیعه(علیهم السلام) تطبیق شده است و نشان داده شده است که آنچه ابن عربى از صفات انسان کامل بیان کرده است، دقیقا منطبق بر آموزههاى مکتب تشیع درباره امامت، حتى آموزههایى چون زعامت اجتماعى و مرجعیت دینى و عصمت و مانند آن، میباشد. از این رو ابن عربى با تبیین گسترده و همه جانبة بحث انسان کامل، هم ابعاد عمیق و ژرفترى از امامت شیعه را ترسیم کرد و هم تصوف و عرفان اسلامى را به مکتب تشیع نزدیک کرد.
مقام ذات و احکام آن در مکتب ابن عربى
محمد میرى
چکیده
مراد عرفا از مقام ذات، همان وجود من حیث هووبدون هیچ قید و تعین ـ حتى قید اطلاق ـ میباشد .بنابر این در مقام ذات هیچ اسم عرفانى وهیچ حکم خاصى نمیتواند غلبه داشته باشد در عین اینکه هیچکدام از این اسماء واحکام خاصه ، از او منتفى نیز نیستند.ذات این دو حکم به ظاهر متناقض را به خاطر خصیصه وحدت اطلاقى خود میپذیرد وبعبارت دیگر ایندو حکم، لازمه اطلاق و لاتناهى ذات میباشد.
ارمغان اعتقاد خاص عرفا در باب ذات حق متعال و وحدت شخصیه وجود،یک نوع هستى شناسى عرفانى بوده است که در آن کل هستى را بصورتى نظام مند تبیین کرده اند.
از نظر عارفان هر چند علم اکتناهى به ذات نامتناهى حق متعال ،براى انسان محدود و متناهى غیر ممکن است ولى باب علم اجمالى به آن ذات متعال ،بسته نیست. و حتى میتوان بعضى احکام را با شرائطى خاص ـ به گونه اى که منافات با اطلاق و لاتناهى ذات نداشته باشدـ به او نسبت داد.
انسان كامل در اشعار مولانا
جلیل آقاخانى
چکیده
در نظر مولوى انسانها از ذاتیات یکسانى برخوردارند، بنابراین همة آنها توانایى پیمودن راه تکامل را داشته، مىتوانند به وصال حق برسند و در کمال بىنهایت حق فنا گردند.
مولانا بر این عقیده است که بشر براى نجات و رستگارى خود دو راه بیشتر ندارد؛ یا باید عاقل کامل خلق شده باشد یا آنکه با جان و دل تسلیم عاقل کامل شود و در سایة رهبرى و رهنمونى او طریق صلاح را بپیماید و به سر منزل کمال برسد.
پیامبر اکرمˆکاملترین تجلى انسان کامل است. انسان کامل صاحب عقل کل بوده و مظهر حق است و همه موجودات را در خود دارد.
در نظر وى وجود انسان كامل در عالم ضرورى است. این ضرورت در جنبههاى مختلفى مطرح مىشود:
1. انسان کامل هدف نهایى خلقت است.
2. تنها انسان کامل است که مىتواند جلوهگاه هویت احدى بوده و مظهر اسم اعظم الهى باشد.
3. حفظ نظام هستى در سایة وجود انسان کامل تحقق مىیابد.
4. انسان کامل واسطة بین حق و خلق است و چون براى گرفتن فیض الهى، رابطه و تناسب شرط است به واسطة او فیض و برکات حق به نظام هستى نازل مىشود.
مولانا در مقام معرفی«انسان کامل»، ویژگىهاى او را چنین بیان مىکند :
1.همة عالم در انسان کامل جمع است لذا مولانا حقیقت انسان کامل را عالم اکبر مىداند
2.منشاء این جامعیت ارتباط مستقیم آن با تعلیم الهى است، که در فرهنگ قرآنى از آن به «علّم الاسماء» تعبیر مىشود.
3. هر کدام از موجودات هستى مظهر اسمى از اسماء الهى هستند؛ اما انسان کامل چون مظهر اسم اعظم است پادشاه اسماء الهى خواهد بود.
4. زیرا علم و آگاهى پیامبر و ولى کامل به وحى و الهام مستند بوده و به علم الهى متصل است.
5. وقتى انسان کامل اسماء را در خود تحقق بخشید و جامع آنها شد، جهت ربوبى به خود مىگیرد و جامع حق و خلق مىشود. سرّ خلافت او نیز همین دو سویه بودن او است؛ اینکه انسان کامل هم خلق است هم حق، هم عبد است هم رب.
اعتقاد مولانا این نیست که انسان کامل خدا مىشود. در نظر او احدى حتى رسول خدا9به مقام ذات الهى راه ندارند.
خیر و شر در مكتب ابن عربى
حسن امینى
چكیده
مسئلهى شر و اینكه شر امر وجودى است یا عدمى، هنوز از دشوارترین مسایل در حوزه مطالعات دینى است. اگرچه موضوع خیر و شر داراى پیشینهى كلامى و فلسفى درازى است؛ ولى در عرفان نظرى سابقهى تاریخى آن به محى الدین در قرن هفتم بر میگردد. سئوال اصلى تحقیق این است كه شر در مكتب ابن عربى امر وجودى است یا عدمی؟ اگر شر یا بخشى از آن وجودى باشد چگونه باخیر محض بودن مبدأ هستى سازگار است؟ فرضیه ابتدایى رساله این است كه خیر و شر از احكام تعیناتند. خیر مطلق، شر را از سراسر هستى طرد كرده است. خیر و شر در یك تقسیم به مطلق و مقید و در تقسیم دیگر به تكوینى و ارادى تقسیم گردیده است. در فلسفه شر در وجودات عینى و در عرفان در مظاهر وجود مطرح است. ابن عربى، از حیث وحدت شخصیه و نظام احسن، شر را مطلقا در نظام هستى به مفاد سلب بسیط تحصیلى منتفى دانسته؛ ولى از حیث تعینات، شرور نسبى را در نظام تكوین و یك نوع شرور ذاتى سلوكى را در نظام تشریع پذیرفته است؛ پس از ابن عربى قونوى به صورت پراكنده در ضمن مباحث دیگر به آن پرداخته است بعد از وى محقق جندى با تأثیر پذیرى از اندیشههاى فلسفى در بیان دیدگاه ابن عربى دچار لغزش گردیده است، پس از ایشان، شارحان قرن هشتم متأثر از وى بودهاند؛ اما فنارى در قرن نهم به قونوى بازگشته است. در قرن یازدهم ملا صدرا در مواردى از جمله در مفاتیح الغیب پس از تبیین دیدگاه نیستى انگارانهى ارسطو و به چالش كشیدن آن، با نقل عباراتى از ابن عربى و قیصرى، بدون اینكه تبیینى ارائه داده باشد، به صورت اجمال به دیدگاه محى الدین اشاره كرده است. پس از وى بیشتر محققان این حوزه میان دیدگاه فلسفى و عرفانى خلط كردهاند. این اندازه از شرور به تضاعف و جهات امكانى، استعداد جزئى، قابلیت مواطن و در نهایت به استعداد كلى اعیان ثابته بر میگردد.
فلسفهى آفرینش از منظر عرفان اسلامى
مجید گوهرىرفعت
چكیده:
هر مكتبى در مورد فلسفه آفرینش نظر خاص خود را دارد. اشاعره قائلند كه افعال الهى داراى غرض نمىباشد اما معتزله و متكلمین شیعه معتقدند كه حق تعالى در افعالش داراى هدف است ولى این غرض عاید به مخلوقین است. حكماء مشاء قائل به فاعلیت بالعنایه، اشراق معتقد به فاعلیت بالرضا حكم صدرا قائل به فاعل بالتجلى هستند. اما در این بین در نظر عرفا هدف خلقت ظهور كمالات حق تعالى در موطن علم و عین است و بر اساس حدیث كنت كنزا مخفیا فاحببت ان اعرف، حق تعالى خلق كرد تا شناخته شود و لازمه این شناخت ظهورش در عالم است و اقتضاى این ظهور آن است كه داراى مظهر تام باشد كه همان خلیفةالله است كه متصف به اوصاف مستخلف بنحو تمام و كمال است هم داراى وحدت است هم كثرت یعنى صورت اعتدالیه اى كه نه وحدت غلبه دارد نه كثرت، این همان كون جامع است. پس هدف آفرینش ظهور و بروز كمالات ذاتى و اسمائى است كه در وجود انسان كامل محقق شده است. این نظر عرفا مطابق با فلسفه آفرینش از منظر قرآن است و این بیان با بررسى آیات مربوط به هدفمندى افعال الهى و اوصافى كه براى انسان كامل ذكر شده آشكار مىشود و همچنین نظر عرفا مطابق با فلسفه آفرینش از منظر حكمت متعالیه است چون حرف نهایى ملاصدرا همان حرف عرفاست و با یكى بودن قرآن و عرفا و برهان دیدگاه عرفان از این دو پایگاه تایید مىشود.
مطالعهى تاریخى ورود روایات اهلبیت در کتب عرفانى
سید وحید معتمدى
چكیده:
ارتباط بین تشیع و عرفان مسألهاى است كه همواره مورد عنایت محققین بوده است. نگاه به این ارتباط از جنبههاى گوناگون امكانپذیر است، لكن دقت در تعالیم مشترك بین این دو نحله اسلامى و چگونگى تاثیرپذیرى یكى از دیگرى كمتر مورد توجه بوده است. برخى از این مشتركات را اینگونه مىتوان احصاء كرد: تبیین مفهوم توحید ناب، جمع بین تشبیه و تنزیه حق تعالى، قول امر بین امرین و تبیین راهى مجزا از جبرگرایى و تفویض مطلق، تبیین جایگاه قطب و انسان كامل در عرفان و امامت در مكتب تشیع و تطابق آن دو در قرون متاخر، توجه به رسیدن به عمق و حقیقت معنا در مواجهه با متون شریعت و علىالخصوص قرآن كریم (تأویل) در این تحقق نشان داده شده است كه این تعالیم مشترك از یك منبع سرچشمه گرفته است، كه آن چشمه زلال روایات و تعالیم اهلبیت علیهمالسلام مىباشد.
تدبر در چگونگى نفوذ این روایات در كتب عرفانى قرون ابتدایى اسلام (تا قرن پنجم هجرى) بسیار حائز اهمیت است، خصوصاً این كه جو غالب جوامع و گروههاى اسلامى عموماً و عرفا خصوصاً، تفكر فرهنگ اهل سنت بوده است.
نوع نگاه اهل معنا به شخصیت علمى و عملى اهلبیت علیهمالسلام خود مقدمه و مبناى این تفكر است. چرا كه اهل معنا با توجه به این كه اهلبیت علیهمالسلام را داراى طهارت مطلق از هر گونه رجس و پلیدى مىداند و همچنین این خداندان را داراى علم لدنى تام مىشناسند، روایات آنان را همچون كلمات رسولالله صلىالله علیه و آله داراى حجیت ذاتى مىدانند.
وجود افرادى كه به نحوى در این دو گروه مشترك باشند مداخل ورودى این روایات به كتب عرفانى را تا حدودى آشكار مىكند. میزان بهرهگیرى مؤلفین كتب عرفانى قرون اولیه از روایات و كلمات معصومین علیهمالسلام و تبیین مقاصد و معارف و مصطلحات خود بر طبق این روایات با رجوع به این كتب كاملاً هویداست و عرفا غالب مباحث خود را با توجه به این روایات سامان دادهاند.
چینش نظام هستى از دیدگاه محقق کاشانى
جواد جعفریان
چكیده:
محقق كاشانى عارفى است كه هم به مكتب خراسان تعلق دارد و هم گرایش به مكتب غرب جهان اسلام یعنى مكتب ابنعربى. این رساله مربوط به دیدگاهها و برداشتهاى وى از مكتب ابنعربى است نه آن جهت كه مرتبط به مكتب خراسان است، آن هم به همه بحثها و دیدگاه به صورت مبسوط پرداخته نمىشود بلكه صرفاً توجهش به چینش نظم بین ظهورات آن حقیقت فارد و وجود یگانه از دیدگاه وى است.
آنچه در این رساله مطرح شده این است كه محقق كاشانى نتوانسته خود را از نظام فلسفى مورد قبول فلاسفه مشاء و اشراق بیرون بكشد. در فلسفه بعد از حق تعالى، عقل اول اولین موجود است و بعد از آن بقیه عقول و نفوس ناطقه و عالم مثال و ماده است. كاشانى نیز همین نظم را پذیرفته، و مقامات و تعیناتى مثل تعین اول و تعین ثانى را كه در دیدگاه مشهور اهل عرفان مطرح است را منطبق بر همین مراتب كرده است.
تعین اول در كلام وى همان عقل اول است و مرتبه الوهیت را نیز در همین عقل اول ترسیم مى كند. به عبارت دیگر عقل اول موطن اسماء و صفات و اعیان ثابته نیز هست. علم ذات به ذات در مقام اقتضایى دارد، و آن اقتضاء كه از آن به مشیت نیز تعبیر شده، علم ذات به جمیع اشیاء است. با حصول علم ذات به جمیع اشیاء، نسبى بین ذات احدیت و اشیاء معلومه ایجاد شده كه باعث حصول و ظهور اسماء و صفات مىشود. این اسماء و اعیان كرب و طلبى دارند كه با ظهورشان در خارج این كرب برداشته شده و عالم شكل مىگیرد.
در عین حال وى، وحدت شخصى را به عنوان اصلى كلى پذیرفته و از آن دفاع كرده است.
كلیدواژه: ملاعبدالرزاق كاشانى، حقیقت وجود، الذات الاحدیة، مراتب ظهورات، تعین اول، حضرت الوهیت، عقل اول.