از مهمترین ویژگیهای حیات بشری که انسان را از حیوانات متمایز میکند، توانمندی او برای مدیریت، ساماندهی امور و چینشهای حسابشده است. این ویژگی که زمینهساز تحول و بالندگی است، دستیابی به اهداف مطلوب را برای انسان آسان و سریع میسازد.
تهیه اصطلاحنامههای علوم، از نمونههای مهم ساماندهی مسائل و مباحث علوم بشری است که نقش مهمی در ایجاد جامعیت، گستردگی، سرعت و دقت در پژوهشهای علمی دارد.
«اصطلاحنامه»، معادل فارسی واژة «تزاروس» (Thesaurus)، بهمعنای «گنجینة لغات» است و مراد از آن، معجمی است که همة واژهها یا اصطلاحات مربوط به حوزة خاصی از معارف و فرهنگ بشری را با ساماندهی و نظاممندی ویژهای در بر دارد.
در آغاز، هدف از تهیة اصطلاحنامهها، دستیابی آسان به اصطلاحات و کاربرد دقیق آنها بود، اما با گذشت زمان، ساماندهی مفهومی و کاربرد واژهها در نمایهسازی، هدف اصلی تهیة اصطلاحنامهها قرار گرفت. نظام مطلوب در اصطلاحنامهها، در بردارنده طبقهبندی سلسلهمراتبی (اعم و اخص)، مشخص ساختن اصطلاحات مترادف (مرجح و نامرجح) و اصطلاحات وابسته و مرتبط با یکدیگر است.
اصطلاحنامهنویسی در علوم عقلی اهمیت ویژهای دارد؛ چه آنکه از یک سو، هدف اصطلاحنامهها، ساماندهی همة اصطلاحات، ترسیم نقشة جامع علم، تعیین روابط و تبیین دامنة واژهها و اصطلاحات است و از سوی دیگر، در علوم عقلی مهمترین راه برای کشف و اثبات واقعیتها، تحلیل و ترکیب مفاهیم و فهم روابط مفهومی آنهاست، بهویژه آنکه مهمترین خطاهای منطقی در این علوم، در ابهام و خلط مفاهیم، اشتراکهای لفظی و بیتوجهی به روابط میان اصطلاحات ریشه دارد.
بازگشت به تاریخ علمی بشر نشان میدهد سرآغاز خطاهای منطقی و دستاویز سردمداران سوفیسم نیز ریشه در این خطا دارد؛ از این رو، سقراط ـ پیشرو مقابله با نسبیگرایی و شکگرایی ـ نقطة کور جدالهای سوفیستها را در آن یافت و در رویارویی با آنها به تبیین مفهوم واژهها و تعیین دامنة مفهومی آنها پرداخت.
چنانکه اشاره شد پیشینة تعریف اصطلاحات و تعیین دامنة مفهومی واژهها، دستکم به تاریخ مکتوب علوم عادی بشر باز میگردد و توجه به اهمیت آن در یونان قدیم به اندازهای بود که سبب شد بخش زیادی از کتاب متافیزیک ارسطو به تعریف واژهها اختصاص یابد. اما تاریخ تدوین اصطلاحنامهها بهمعنای امروز (که در آن روابط همة اصطلاحات یک علم، با یکدیگر تعیین، و جایگاه یک واژه در ساختار کلی علم روشن میگردد) پیشینة درازی ندارد. وضعیت اصطلاحنامههای موجود و اظهارنظر اندیشمندانی که در این باره سخن گفته و مقالاتی نوشتهاند، بهخوبی نشان میدهد که مهمترین هدف آنها از این کار، دستهبندی مباحث برای ایجاد سرعت و سهولت در امر بازیابی بوده است؛ در حالی که بهنظر میرسد نظام اصطلاحنامه، دارای ظرفیتهای بیشتری است و در علوم عقلی که تعیین دامنة مفهومی در آنها، نقش زیادی در کشف، اثبات و انتقال مفاهیم دارد، این ظرفیتها روشنتر است و بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. البته استفادة کامل از ظرفیتهای بالقوه اصطلاحنامه در پیشبرد علوم، نیازمند انجام پارهای اصلاحات در اصول و نظام اصطلاحنامهنویسی است.
مهمترین فواید اصطلاحنامهها عبارتاند از:
شناختهای پنجگانة فوق آثار ارزشمندی در ایجاد جامعیت، سرعت و دقت در پژوهشهای علمی دارند. برخی از این آثار علمی عبارتاند از:
این فواید علمی، تنها در صورتی بهدست میآید که اصطلاحنامهها از جامعیت و دقت لازم برخوردار باشند و پس از تهیه اصل اصطلاحنامه، مقدمههای لازم دیگر برای بهرهبرداری از آن فراهم گردد.
مرکز پژوهشی دائرةالمعارف علوم عقلی اسلامی، کار تهیه اصطلاحنامههای علوم عقلی اسلامی را از سال 1377ش با هدف کاربردهای دائرةالمعارفی، از علم منطق آغاز کرده و رشتههای دیگری از علوم عقلی را در پانزده سال گذشته به آن افزوده است.
از میان رشتههای علوم عقلی، تاکنون اصطلاحنامة فلسفة اشراق، ویرایش نخست از اصطلاحنامة منطق، معرفتشناسی و مرحلة اول از اصطلاحنامة عرفان نظری به پایان رسیده و در اختیار عموم پژوهشگران و علاقهمندان به این رشتهها قرار گرفته است و اصطلاحنامههای فلسفة اسلامی، کلام اسلامی و فلسفة اخلاق آخرین مراحل انجام خود را میگذراند. کار تهیة اصطلاحنامههای عرفان ادبی و عرفان عملی نیز مدتی است که در این مرکز آغاز شده و تهیة اصطلاحنامههای فلسفة سیاسی، فلسفة حقوق و فلسفة دین در دستور کار این مرکز قرار
گرفته است.
تهیة اصطلاحنامه تنها در بعضی از رشتههای علوم عقلی اسلامی به صورت محدود، پیش از این نیز در ایران سابقه داشته، اما ویژگیهای لازم را برای دستیابی به فواید و پیامدهای علمی مورد انتظار، بهویژه نیازهای این مرکز نداشته است؛ از این رو، این مرکز، هماهنگ با ظرفیتهای علمی اصطلاحنامهها و نیازهای خود، تهیة اصطلاحنامههای علوم عقلی را از نو، آغاز کرد.
این مرکز با هدف ایجاد زمینة بهرهبرداری کامل از همة ظرفیتهای اصطلاحنامه کوشیده است تا در حد امکان تمام شرایط لازم را برای اطمینان از جامعیت اصطلاحات استخراجشده و دقت در انتخاب جایگاه آنها در اصطلاحنامهها فراهم آورد.
1- جامعیت اصطلاحات
برای کسب اطمینان نسبت به جامعیت اصطلاحات موجود در هر یک از اصطلاحنامههای مرکز، تلاش ویژهای برای جامعیتبخشی به مآخذ و کنترل شیوه استخراج اصطلاحات از آنها انجام گرفته است.
برای کسب اطمینان نسبت به جامعیت مآخذ اصطلاحنامهها، مطابق با شیوهنامة مصوب مرکز، در هر رشتة علمی: الف) از همة مکتبها، مشربها و فرقههای مشهور؛ ب) از همة دورههای تاریخی که در آن احتمال تغییر و تحول در معنای اصطلاحات وجود داشته؛ ج) از آثار همة شخصیتهای درجه اول علوم؛ د) از آثار همة شخصیتهای تأثیرگذار که از واژههایی خاص استفاده کردهاند؛ ه) از آثاری که واجد اطلاعات روزآمد و دیدگاههای معاصران بودهاند؛ و) و از منابع معتبری که از جهت تفکیک مفاهیم و تعریف واژهها، یا گردآوری تعریفها و توضیحهای آنها، برجستگی خاص داشتهاند، منابعی انتخاب شدهاند و آثاری که از پیشینة بیشتری برخوردار بودند مورد توجه ویژه قرار گرفتهاند.
افزون بر این، منابع پیشنهادی که با شرایط فوق انتخاب شدهاند، در شورای تخصصی مرتبط با رشته، بررسی و تصویب گردیدهاند.
گفتنی است ضوابطی که جامعیت منابع را تضمین میکنند، در برخی از رشتهها اجرا شده و در برخی دیگر، تکمیل منابع و جستجوی کامل در آنها به ویرایشهای بعدی واگذار گردیده است.
برای کسب اطمینان از دقت در استخراج اصطلاحات از منابع، پژوهشگران اصطلاحیابی موظف شدند که همة عبارتهای منابع را با دقت مطالعه کرده و هر واژهای را که احتمال اصطلاح بودن آن وجود دارد، با ذکر تعریف (یا مستند) آن و با ارجاع دقیق به منابع، استخراج کنند.
2- دقت در گزینش اصطلاحات و روابط
برای کسب اطمینان از دقت در انتخاب اصطلاحات و جایگاه آنها برای هر یک از رشتههای علمی مرکز، شورایی تخصصی از استادان برجستة آن رشته در مرکز تشکیل گردیده و همة اصطلاحات با توجه به تعریفهای آنها در این شورا بررسی شده و پس از گفتوگوهای علمی لازم به تصویب رسیده است.
بدیهی است اختلاف آرا، در همة محافل علمی وجود دارد و گاهی این اختلافها بسیار مبنایی است و پیامدهای علمی زیادی دارد. شوراهای علمی مرکز نیز بیرون از این قاعده نبودهاند. از این رو، بعضی از اصطلاحات و روابط آنها با اختلاف آرای اعضای شورا روبهرو شده و با رأی اکثریت به تصویب رسیده است. بنابراین، ممکن است پژوهشگران صاحبنظری هم که با این مجموعه روبهرو میشوند، آرایی متفاوت با مصوبههای شوراهای تخصصی مرکز داشته باشند.
برای بالا بردن میزان اطمینان در درستی کار، مصوبههای شورا پس از قرارگرفتن در نمودار درختی، در شوراهای تخصصی بازنگری شده و سپس توسط ناظر گروه علمی، ارزیابی نهایی میشوند.
اما با وجود این، نظر به گستردگی کار و تفاوت علمی پژوهشگران اولیه (که کار استخراج اصطلاحات را بهعهده داشتهاند) و غافل ماندن از بعضی منابع مهم که کمکم به فهرست منابع اصطلاحنامهها افزوده میشوند، ممکن است اصطلاحاتی از قلم افتاده باشند یا هنگام ورود اطلاعات، خطاهایی در ثبت جایگاه اصطلاح رخ داده باشد یا مخاطبان این مجموعه، نظر اقلیت اعضای شورا را در مورد خاصی درست بهشمار آورده و دلیل قانعکنندهای بر آن یافته باشند؛ از این رو، این نسخه را «ویرایش نخست» بهشمار آورده و امیدواریم برای اصلاح در ویرایشهای بعدی از دیدگاههای صاحبنظران بهرهمند گردیم.
3- مستند بودن به متون و مآخذ
ویژگی دیگر اصطلاحنامههای مرکز، مستند بودن اصطلاحات و اصطلاحنامهها به متون منابع (تعریفها، توضیحها یا کاربردها) است. ذکر این نکته ضروری است که تعریفها یا مستندهای استخراجشده از منابع عربی، به فارسی ترجمه نشده، بلکه به همانگونه که در متن کتاب بوده در ذیل اصطلاح قرار گرفتهاند.
یکی از دلایل ترجمه نشدن آنها این بوده است که بیشتر منابع اصیل علوم عقلی اسلامی به زبان عربیاند و بیشتر پژوهشگران این رشتهها در حد استفاده از متون عربی قدیم، با این زبان آشنا هستند. افزون بر این، معمولاً اعتماد به اصل متون، بیش از ترجمة آنها است. البته چون معمولاً در هر رشتهای برخی منابع فارسی معتبر وجود دارد و در میان اینگونه منابع نیز اصطلاحات مهمی یافت میشوند که بههمان صورت فارسی آن رایجاند، اصطلاحات برگرفته از آنها نیز به عربی برگردانده نشدهاند. به هرحال امیدواریم در فرصتی مناسب، متون عربی تعریفها (یا مستندها) برای استفادة عموم پژوهشگرانی که با زبان عربی نیز آشنا نیستند، ترجمه گردد.
هر چند شوراهای علمی مرکز با توجه به تعریفها، توضیحها و مستندهای اصطلاح، جایگاه اصطلاحنامهای اصطلاح را برگزیدهاند، اما ذکر متون با نشانی دقیق مآخذ آنها، زمینة بررسی و ارزیابی اصطلاحنامه را برای دیگران نیز فراهم میآورد و این ویژگی، اصطلاحنامههای این مرکز را به فرهنگنامههایی مختصر تبدیل کرده است.
در مواردی که چند تعریف یا مستند برای یک اصطلاح آمده است، چینش تعریفها بهترتیب تاریخ وفات صاحبان منابع انجام شده است؛ این ویژگی زمینة دستیابی به سیر تحولات مرتبط با موضوع را ممکن میسازد.
4- ترسیم نمودار درختی
ترسیم نمودار درختی برای هر یک از اصطلاحنامهها، از دیگر ویژگیهای اصطلاحنامههای مرکز پژوهشی دائرةالمعارف علوم عقلی اسلامی است. نمایش درختی اصطلاحنامه، بهترین شیوة نمایش ساختار کامل یک علم است و بهروشنی روابط اصطلاحات را در یک نگاه نشان میدهد.
5- استفاده از واژههای اصلی بهجای علایم اختصاری
در اصطلاحنامههای مرکز برای بیان روابط اصطلاحات (بهجای کاربرد علایم و رمزها) از واژههای آشنا و رایج استفاده شده است. استفاده از رموز و علایم اختصاری که از شیوههای رایج در واژهنامهها، معجمها و دائرةالمعارفها است، دارای منافعی از جمله صرفهجویی در هزینهها و جلوگیری از تکرار ملالآور بعضی الفاظ است، اما از سوی دیگر این علایم اختصاری در بیشتر موارد پژوهشگران را با مشکل فراموش کردن مفهوم آنها و ضرورت مراجعة مکرر به توضیحهای مربوط به این علایم روبهرو میکند.
ممکن است این مشکل در سایر معجمها، قابل تحمل و سودش بیش از ضررهای آن باشد، اما در اصطلاحنامهها که اصل آنها برای بیشتر پژوهشگران ناآشنا است، بر ناشناخته بودن آن میافزاید و بیرغبتی به آن را بیشتر میکند. از این رو، در اصطلاحنامههای مرکز بهجای کاربرد «ا.ع»، «ا.خ»، «ا.و»، «بک» و «بج»، از واژههای اعم، اخص، وابسته، مرجح و نامرجح
بهره بردهایم.
6- همآرایی نمایهها با اصطلاحنامه
یکی از کاربردهای ارزشمند اصطلاحنامهها، بهرهگیری از آنها در نمایهها است. استفاده از این ظرفیت اصطلاحنامهها، نیازمند فراهم آوردن مقدمههای دیگری است که با دشواریهایی روبهروست. از این رو، مراکز نمایهنگاری یا اصطلاحنامهنویسی در ایران از آن چشم پوشیدهاند، اما این مرکز توانسته است در معجمهای موضوعی خود، با طراحی برنامهای نرمافزاری و کاربرد اصطلاحات مرجّح در کلیدواژههایی که نمایهها، ذیل آنها قرار میگیرند، همآرایی لازم میان نمایهها و اصطلاحنامهها را ایجاد کند؛ همچنین امکان همآرایی نمایهها بهصورت مستقل (نه در ذیل کلیدواژهها) در این نرمافزار وجود دارد.
7- بهرهگیری در امور دائرةالمعارفی
از دیگر ظرفیتهای اصطلاحنامهها، امکان بهرهگیری از آنها در امور دائرةالمعارفی است. همچنانکه پیشتر اشاره شد هدف اولیه و مهمتر مرکز از تدوین اصطلاحنامههای علوم عقلی اسلامی، بهرهبرداری از آن در امور دائرةالمعارفی بوده است. بنابراین، به فعلیت رساندن این ظرفیت بالقوه اصطلاحنامهها برای انتخاب مدخلها، تفکیک انواع آنها و تعیین قلمرو مقالات، از امتیازهای این مرکز در اصطلاحنامهنویسی علوم عقلی اسلامی است.
8- تمایز انواع اعم ـ اخصها
در شیوههای رایج اصطلاحنامهنویسی، برای تمایز میان انواع مختلف اعم و اخص و نمایش آنها راهی نیست؛ این کاستی در نمایش نموداری اصطلاحنامههای مرکز برطرف گردیده و انواع مختلف اعم ـ اخصها با علایمی روشن در ضمن نمودارها، نشان داده شدهاند.
9- ارائة نرمافزار
برای هر یک از اصطلاحنامههای مرکز که در قالب کتاب عرضه میشوند، دو نوع نرمافزار تهیه شده است. یکی از این دو، «نسخة جامع» و دیگری «نسخة همراه» نام گرفته است.
نرمافزار جامع، همة اصطلاحات اصطلاحنامهها را با امکانات فراوان و قابلیتهای متنوع برای جستجو دربردارد و از طریق آن میتوان هر یک از اصطلاحات و روابط آنها را با دیگر اصطلاحات بهصورت ساده و پیشرفته جستجو کرد و به نشانی محل درج اصطلاحات، متن منابع اصطلاحات و مستندهای آنها دست یافت.
با توجه به اینکه اصطلاحات به نسخههای خاصی از منابع ارجاع شدهاند و ممکن است این نسخهها در دسترس همگان نباشند و یا با گذشت زمان این نسخهها در بازار کتاب یافت نشوند، لوح فشردهای که دربردارندة تصویری از منابع هر یک از اصطلاحنامهها است، به همراه کتابهای اصطلاحنامه در اختیار استفادهکنندگان قرار میگیرد. در این لوح افزون بر امکان دیدن تصویر منابع، امکان جستجو در فهرست مطالب آنها نیز وجود دارد.
گفتنی است در نسخة جامع و نسخة همراه از هر نرمافزار، بعضی از منابع بهصورت
کامل آورده شدهاند و برخی دیگر تنها صفحهای از منبع را که مستند (یا تعریف) اصطلاح در آن بوده است دربردارد. این محدودیت یا به این دلیل بوده است که تکثیر و انتشار منابع نیاز به اجازه مؤلف (یا مرکز نشر آن) داشته و چنین امکانی در حال حاضر برای مرکز فراهم نبوده، یا
استفاده از منبع در اصطلاحنامه منحصر بههمین چند صفحه بوده است.
روابط اصطلاحنامهای رایج و بینالمللی عبارتاند از: اصطلاح رأس (ردة اصطلاح)، اعم، اخص، وابسته، مرجح و نامرجح.
برای تشخیص هر یک از این روابط معیارهای عمومی و رایجی وجود دارد. ملاکهای ما در هر یک از این روابط نیز، همان معیارهای رایج و استانداردهای بینالمللی بوده است. البته در بعضی موارد ممکن است تقریر دیگری برای بعضی از این ملاکها داشته باشیم؛ برای مثال، در انتخاب نامرجحات، تلاش شده است حتیالامکان، تنها مترادفهایی را که اولویت نداشتهاند نامرجح قرار دهیم؛ در حالی که در دیگر اصطلاحنامهها، معیار نامرجح بودن اصطلاح، اعم از مترادف بودن است.
گفتنی است که چون کار مرکز پژوهشی دائرةالمعارف علوم عقلی اسلامی تنها بر علوم عقلی متمرکز است، واژههای استخراجشده از منابع این علوم، صرفاً واژههایی هستند که «اصطلاح»ِ یکی از این علوم بهشمار میآیند. از این رو، از استخراج واژههای غیراصطلاحی (کاربردهای لغوی واژهها) و از واژههایی که تنها، اصطلاح علوم دیگری هستند چشمپوشی شده است.
مراد از اصطلاح (Term)، واژه یا عبارتی است که در رشتهای علمی بهمعنایی خاص بهکار برده میشود و از آن معنا برای انتقال مفاهیم و مسائل آن علم استفاده میگردد.
معانی اصطلاحی لزوماً با معانی لغوی مغایر نیستند، بلکه گاهی همان معنای لغویاند که بهدلیل کاربرد فراوان یا کاربرد اختصاصیِ یک یا چند معنا از آن معانی، بهعنوان «اصطلاح» در یک علم شناخته شدهاند؛ برای مثال، در نظام نوری شیخ اشراق واژههای شوق، محبت و قهر با همان معنای لغوی بهعنوان اصطلاح بهکار رفته و رابطة سلسله عقول بر اساس آن تبیین شده است.
انواع اصطلاحات
اصطلاحات علوم دو دستهاند: یا مرکباند یا مفرد؛ واژههای مرکبی که در علوم بهکار میروند نیز دو گونهاند:
2- اصطلاح رأس (ردهها)
مراد از اصطلاح رأس (Top Term) که در فارسی بهاختصار بهصورت (ا.ر) و در انگلیسی بهاختصار بهصورت (TT) نشان داده میشود، اصطلاحی است که کلیترین مباحث و بخشهای اصلی و مهم یک علم را نشان میدهد؛ برای مثال، اصطلاحات «نور»، «ظلمت» و «عالَم» بیانگر اصلیترین مباحث و عامترین مسائل فلسفة اشراقاند و هر کدام مباحث و اصطلاحات زیادی از این علم را دربر میگیرند؛ از این رو، از اصطلاحات رأس در این علم قرار داده شدهاند.
3- اصطلاح اعم
مراد از «اصطلاح اعم» (Broader Term) که در فارسی بهاختصار با (ا.ع) و در انگلیسی بهاختصار با (BT) نشان داده میشود، در یکی از دو معنای «کلی» و «کل» بهکار میرود.
مراد از «کلی» مفهوم عامی است که بر هر یک از اخصهای خود صدق میکند و بهمعنایی، اعم از جنس، نوع (همة اقسام جنس و نوع) و صنف (بهاصطلاح منطقدانان) بهکار میرود و بهطور کلی میتوان گفت: مراد از آن هر مفهومی است که زیرمجموعة آن، از مصادیق مفهوم اعم بهشمار میرود. از این پس، برای سهولت در بیان، اعمی را که نسبت آن به اخص، نسبت «کلی به جزئی» باشد، «اعم مَقْسَمی» مینامیم.
مراد از «کل» واژهای است دال بر مفهومی مرکب که اخصهای آن، اجزای تشکیلدهندة اصطلاح اعم هستند. از این پس برای سهولت در بیان، اعمی را که نسبت آن به اخص، نسبت «کل به اجزا» باشد، «اعم مرکب» مینامیم.
بنابراین، اگر نتوان جامع معنایی (اعم از کل یا کلی) برای واژههایی که با یکدیگر ارتباط دارند تصور کرد، در مورد آنها رابطة اعم و اخص بهکار نمیرود.
4- اصطلاح اخص
اصطلاح اخص (Narrower Term) که در فارسی به اختصار با (ا.خ) و در انگلیسی به اختصار با (NT) نشان داده میشود در مقابل اصطلاح اعم قرار دارد و مصادیق آن ذیل اصطلاح اعم قرار میگیرند.
همچنانکه در مقام تبیین مفهوم اعم اشاره کردیم، اخصها دو نوعاند؛ گاهی مراد از آنها اصطلاحاتی با «مفاهیم جزئی» (یعنی اقسام) و گاه بهمعنای «اجزاء کل» است.
اخصهای نوع اول نیز دوگونهاند: گاهی رابطة اخصها با یکدیگر رابطة قسیمها با هم است. در این صورت، اصطلاح اعم، «مقسم» آنها خواهد بود؛ از این پس این نوع رابطه را «اخص اقسامی» مینامیم. در مقابل این نوع، اخصهایی وجود دارند که دارای قسیم نیستند، بلکه به تنهایی ذیل یک اعم واقع میشوند و تنها نشاندهندة مصداقی مستقلاند. از این پس این دسته از اخصها را برای سهولت «اخص مستقل» مینامیم و اخصهایی را که اجزای یک کل، یعنی اجزای اعم مرکب بهشمار میآیند، «اخص اجزایی» نامگذاری میکنیم.
یک «اعم مقسمی» ممکن است چند دسته اخص اقسامی و تعدادی اخص مستقل داشته باشد. اخصهای اقسامی نیز خود دو دستهاند: گاهی رابطة قسیمها با یکدیگر رابطة منطقی و انحصاری، یعنی تقسیم آنها منطقی است؛ در این صورت میتوان تعداد اقسام را بهصورت دقیق مشخص کرد و به تمام اقسام آن دست یافت و آنها را در اصطلاحنامه آورد و گاهی اجزای این تقسیم، از راه استقرا بهدست آمدهاند. اجزای استقرایی نیز میتوانند تام یا ناقص باشند.
در یک اصطلاحنامة جامع و دقیق، باید همة انواع اعمها و اخصهای مذکور آورده شوند، بهشرط آنکه اصطلاح اعم، خود از اصطلاحات و مسائل اصلی آن علم باشد، اما اگر اصطلاح اعم بهصورت استطرادی به یک علم وارد شده باشد و یا رابطة آن با این علم، عمیق و گسترده نباشد، میتوان به ذکر بعضی از مهمترین اخصهای آن بسنده کرد و پروندة اخصهای این دسته را باز گذاشت. البته گاهی واژة اعم از اصطلاحات علم بهشمار میرود، اما اخصهای آن مربوط به علوم دیگر است. در این صورت نیز از ذکر اصطلاحات اخص چشمپوشی میشود؛ به همین دلیل، بهعنوان مثال، در «نظام نوری» شیخ اشراق تقسیمهای «علم» و مخصوصا اقسام «علم حصولی» نیامده و یا بهصورت خیلی مختصر مطرح شده است.
همچنین لازم به ذکر است که قرار گرفتن اخصها ذیل یک اصطلاح اعم، گاهی بهگونهای است که تداعیکنندة یک دیدگاه از میان دیدگاههای مختلف است، اما لزوما نباید آن را دیدگاه موردنظر تنظیمکنندگان این اصطلاحنامه دانست، بلکه تنها بهمعنای این است که این اصطلاحات نمیتوانند جایگاه دیگری داشته باشند.
5- اصطلاح مرجح و نامرجح
مراد از اصطلاح مرجح (Preferred Term) که در فارسی بهاختصار با حروف «بک» بهمعنای «بهکار ببرید» و در انگلیسی با واژة «Use» نشان داده میشود، اصطلاحی است که کاربرد آن، بر واژههای دیگر هممعنا با آن، ترجیح دارد.
در مقابل این رابطه، اصطلاحات نامرجح (Non-Preferred Terms) هستند که در فارسی بهاختصار با حروف «بج» بهمعنای «بهکار ببرید بهجای» و در انگلیسی با حروف «UF» که مختصر «Use For» است نشان داده میشوند. مراد از اصطلاحات نامرجح، مترادفهایی هستند که نسبت به اصطلاح مرجح خود، کاربرد یا اهمیت کمتری دارند.
دلایل مرجح شدن
مرجح شدن یک اصطلاح علل و عوامل مختلفی دارد. برخی از مهمترین دلایل انتخاب شدن یک اصطلاح بهعنوان مرجح عبارتاند از: الف) آشناتر بودن اصطلاح از واژههای مرادف خود؛ ب) تناسب مفهوم لغوی و معنای اصطلاحی؛ ج) کاربرد بیشتر آن در منابع یا در زبان اهل فن؛ د) هماهنگی لفظی یا معنوی واژه با واژههای مرجح دیگری که با آن ارتباط وثیق دارند؛
ه) مشترک لفظی نبودن.
گفتنی است که چون مرجح شدن یا نشدن یک واژه به عوامل مختلفی بستگی دارد و همیشه تمام این عوامل به نفع یک اصطلاح نیستند، بلکه ممکن است برخی در جهت مرجح شدن یک اصطلاح و برخی دلیل بر ترجیح اصطلاح دیگر باشند، نمیتوان همة مرجحات یا نامرجحات را قطعی، بدون تغییر و همیشگی دانست. افزون بر این، گاه ممکن است پیشینههای ذهنی افراد در داوری آنها تأثیرگذار باشد. همچنین گاهی در گذر زمان تغییراتی در کاربرد واژهها ایجاد میشود که ممکن است به مرجح شدن اصطلاحی نامرجح (یا برعکس) بیانجامد.
چند نکته
دربارة اصطلاحات نامرجح مصوب در این مجموعه، نکات زیر یادآوری میشود:
6- اصطلاح وابسته
اصطلاح وابسته یا مرتبط (Related Term) که بهاختصار با (ا.و) در فارسی و با حروف (RT) در انگلیسی نشان داده میشود، بیانکنندة رابطة «وابستگی» و «ارتباط» میان دو اصطلاح است.
هدف اصلی جعل این اصطلاح در اصطلاحنامهها این بوده است که برای دو واژهای که ارتباط مرجح و نامرجح و ارتباط اعم و اخص ندارند، اما ارتباط دیگری بین آنها برقرار است، این ارتباط بهگونهای در نظام اصطلاحنامه نشان داده شود و قابل بازیابی باشد.
معمولاً ملاک اصلی برای وابستگی یک اصطلاح به اصطلاح دیگر را، «تداعی» یک اصطلاح از اصطلاحی دیگر میدانند، اما در نظام اصطلاحنامهنویسی رایج، به علل تداعی و وابستگیهای دیگر که از نوعی تداعی نیستند، توجه روشنی نشده است.
افزون بر این، در اصطلاحنامهها وابستگی یک اصطلاح به اصطلاح دیگر، گاه بدون واسطه و گاه با یک یا چند واسطه انجام میگیرد. اگر وابستگی با واسطه باشد یا واسطههای آن زیاد شود، دیگر بین آنها تداعی وجود ندارد و ممکن است ارتباط آنها نیز کاملاً نامفهوم شود. این تفاوتها نیز در اصطلاحنامههای رایج نشان داده نشدهاند.
در میان اصطلاحات وابسته میتوان روابطی منطقی یافت؛ زیرا ارتباط منطقی مفاهیم به روابطی که در اصطلاحنامهها آورده میشوند اختصاص ندارد و انواع وابستگیها از یکدیگر جدا نشدهاند.
بعضی از روابط منطقی ذکر نشده در اصطلاحنامهها که میتوانند بهعنوان انواعی از وابستهها به شمار آیند عبارتند از:
برخی از این روابط در ضمن وابستهها بهکار میروند، اما نوع وابستگی آنها در اصطلاحنامههای موجود نشان داده نمیشود و بعضی مانند اشتراک لفظی (که مشخص ساختن مصادیق آن در علوم، بهویژه در علوم عقلی بسیار کارگشا است) بهکلی مورد غفلت قرار گرفتهاند.
مصادیق وابسته در اصطلاحنامههای مرکز نیز با همان معیارهای کلی ارتباط و وابستگی در سایر اصطلاحنامهها و از طریق تداعیهای معنوی و لفظی و ارتباطهای موضوعی انتخاب شدهاند. بعضی از روابطی که در وابسته کردن یک اصطلاح به اصطلاحات دیگر در این مجموعه مورد توجه قرار گرفتهاند، عبارتاند از:
این نوع رابطه در علوم مختلف مصداق دارد، اما در اصطلاحنامههای مرکز، در حال حاضر، تنها در اصطلاحنامة عرفان نظری با علامت تساوی (=) مصداقهای آن نشان داده شدهاند و امید است در ویرایشهای بعدی در سایر اصطلاحنامههای منتشرشدة مرکز نیز این رابطه میان اصطلاحات نشان داده شود.
بدیهی است اتحاد مصداقی میان بسیاری از اصطلاحات برقرار است، اما این رابطه باید تنها در مواردی بهکار رود که برای اهل فن، یک اصطلاح تداعیکنندة اصطلاح دیگری باشد؛ برای مثال، در فلسفه، «وجود» با «شیئیت» و در عرفان «تعیّن اول» با «تجلی اول» این رابطه را دارند.
اصطلاحنامة معرفیشده در این کتاب، به دو شیوة «الفبایی» و «درختی» (نمودار) نمایش داده شده است. دربارة نحوة چینش و تنظیم این دو شیوه، یادآوری نکاتی چند لازم است که برخی از آنها به نمایش الفبایی و برخی به نمایش درختی اختصاص دارد و برخی مشترک میان هر دو نوع نمایش است.
1- نکات مشترک
اصطلاحات مصوب دو گونهاند:الف) اصطلاحاتی که در منابع مصوب وجود داشتهاند؛ب) اصطلاحاتی که برای تکمیل نظام اصطلاحنامه جعل شدهاند.
اصطلاحات نوع نخست نیز دو دستهاند: برخی بدون هیچگونه جابهجایی و تغییر در اصطلاح، به اصطلاحنامه منتقل شدهاند و برخی دیگر با کمی تغییر وارد اصطلاحنامه شدهاند؛ برای مثال، اگر در منابع، «نور مدبر» به دو نوعِ «انوار مدبرة فلکیه» و «انوار مدبرة انسیه» تقسیم شده باشد، میتوان گفت: اصطلاح «انوار مدبرة فلکیه» و «انوار مدبرة انسیه» عیناً در منابع موجودند؛ همچنین اگر در منبعی چنین آمده باشد: «جسم فارد یا حاجز است و یا مقتصد و یا لطیف»، میتوان کاربرد اصطلاح «جسم حاجز» و «جسم مقتصد» را به آن منبع نسبت داد، اما اصطلاحاتی که به هیچیک از این دو صورت در منابع نیامدهاند، بهعنوان «اصطلاح جعلی» در کروشه [ ] قرار گرفتهاند.
گفتنی است جعل اصطلاح در مواردی اندک و تنها به سبب ضرورت در نظامبخشیدن به اصطلاحنامه انجام شده است؛ مانند این که مجموعهای از اصطلاحات که مربوط به بحث یا مسئلهای بودهاند، بهعنوان جامعی نیاز داشتهاند که این عنوان در منابع نبوده است؛ برای مثال، اصطلاح «الأسماء التأویلیة» بهعنوان مفهومی جامع برای مجموعهای از اصطلاحات جعل شده است.
دربارة نمایش الفبایی اصطلاحنامه نکات زیر قابل توجهاند:
1- مستندها و مآخذ
الف) برای مستندسازی اصطلاحنامه، ذیل هر اصطلاح، عبارتهایی از متون هر رشته بهصورت مستقیم نقل شده است. این عبارتها یکی از سه حالت را دارند: یا تعریف اصطلاحاند، یا توضیحدهندهای هستند که مفهوم و جایگاه اصطلاح را روشن میسازند، یا دستکم کاربردی از اصطلاح را نشان میدهند که برای پی بردن به جایگاه اصطلاح مفید است.
گفتنی است اگر در متن مأخذ، تعریفی از اصطلاح وجود داشته، آن را آوردهایم و در غیر این صورت بهناچار، به عبارتهای توضیحی یا عبارتهایی که تنها کاربردی از اصطلاح هستند بسنده کردهایم.
ب) عبارتهایی که بهعنوان مستند آورده شدهاند چند دستهاند: برخی مستقیماً بدون هیچ تغییری از متن منابع گرفته شده و برخی با تقطیع متن اصلی و قرار گرفتن چند نقطه «...» میان متن، تلخیص شدهاند.
ج) هدف اصلی از آوردن تعریفها یا مستندها در اصطلاحنامههای مرکز، تنها این بوده است که دلیل انتخاب اصطلاح و تصویب رابطة آن معلوم گردد. به دیگر سخن، تعریفها و مستندها در واقع مشابه «یادداشت دامنه»اند که حدود مفهومی اصطلاح را روشن میسازند. بنابراین، نباید انتظار داشت همة تعریفها و مستندهایی که برای اصطلاحات در منابع اصطلاحنامهها آمدهاند، در اینجا آورده شوند.
د) در مقام استخراج تعریفها و مستندها، درصد مشخصی از آنها انتخاب شدهاند و با توجه به تفاوت میزان کاربرد اصطلاحات در منابع، تعداد مستندها و تعاریفِ اصطلاحات در کتابهای اصطلاحنامهای مرکز متفاوت است و به همین دلیل، معمولاً اصطلاحات نامرجح، از مستندها و تعریفهای کمتری برخوردارند.
هـ) از آنجا که عبارتها، بدون تغییر در الفاظ، از متن منابع گرفته شدهاند، ممکن است ناهماهنگیهایی بین آنها بهلحاظ شیوة نگارش و ویرایش دیده شود. تنها کاری که از سوی مرکز، بر روی عبارتهای متون اصلی انجام گرفته است عبارتاند از: ویرایش فنّی مختصر، رفع برخی از ابهامها، مانند آشکار کردن بعضی ضمائر و تصحیح برخی اغلاط در حروفچینی. گفتنی است که هرگونه افزودهای به متن (برای رفع ابهام یا تصحیح اغلاط) در کروشه قرار گرفته است.
و) مستندها و مآخذی که برای اصطلاحات جعلی ذکر شدهاند، از محلی هستند که در آن، یا اصطلاح نامرجّح یا تعریف و یا توضیحی دربارة آن بهکار رفته است.
2- منابع
دربارة منابع اصطلاحات نیز یادآوری چند نکته لازم است:
3- روابط
ذیل واژة روابط، همة روابط اصطلاحنامهای یک اصطلاح بهترتیب زیر آورده شدهاند:
الف) اصطلاح رأس: اصطلاح رأس، پس از واژة «رده» ذکر شده است.
ب) مرجح: پس از واژة «مرجح»، اگر اصطلاح مدخل نامرجح باشد، اصطلاح مرجح آن آورده شده است.
ج) نامرجح: پس از واژة «نامرجح»، اگر اصطلاح مدخل مرجح باشد، اصطلاح یا اصطلاحات نامرجح، یعنی همة مرادفهای آن قرار گرفته و بین آنها نقطه ویرگول «؛» گذاشته شده است.
گفتنی است که اصطلاحات نامرجح، جز رابطة «مرجح» رابطة دیگری ندارند؛ زیرا در واقع روابط آنها، ذیل اصطلاح مرجح آنها آمده است.
د) اصطلاح اعم: بهدنبال واژة «اعم»، اصطلاحاتی که اعم از اصطلاح مدخلاند،
آورده شدهاند.
ه) اصطلاح اخص: ذیل واژة «اخص» اخصها واقع میشوند.
هر دسته از اخصهای اقسامی، پس از خط تیره «ـ» در یک سطر قرار گرفته و بین آنها علامت نقطه ویرگول «؛» گذاشته شده است. اخصهای مستقل نیز در آخرین سطر از اخصها، پس از واژة «اخص مستقل» پیدرپی ذکر شده و بین آنها نقطه ویرگول «؛» گذاشته شده است.
و) وابسته: پس از واژة «وابسته»، وابستههای اصطلاح آورده شده و بین آنها نقطه ویرگول «؛» گذاشته شده است.
یادآوری این نکته لازم است که در کتاب اصطلاحنامهها ترجیحی بین دو طرف وابسته وجود ندارد؛ یعنی دو طرف بهصورت یکسان به یکدیگر وابسته بهشمار آمدهاند؛ در حالی که در نمودارها، یک طرف وابستگی، اصلی و طرف دیگر، وابسته بهشمار آمده است.
نکاتی دربارة نمایش درختی
دربارة نحوة تنظیم و ترسیم نمودار درختی اصطلاحنامهها نکات زیر قابل توجه است:
به روز رسانی شده در تاریخ
دیدگاه